کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت.تصمیم گرفت زیر درخت
مدتی استراحت کند.لذا کلاه ها را کنار گذاشت وخوابید.وقتی بیدار شد
متوجه شدکه کلاه ها نیست . بالای سرش را نگاه کرد . تعدادی
میمون را دید که کلاه را برداشته اند.
بقیه در ادامه مطلب
:: ??????? ?????:
داستان های کوتاه ,
,
:: ????????:
رقابت سکون ندارد ,
|
?????? ???? : 9
|
????? ????????????? : 3
|
????? ?????? : 3
:: ????? ???? ...